لیوان هم زن شگفت انگیز 2

خریدلیوان هم زن شگفت انگیز,خرید اینترنتی لیوان هم زن شگفت انگیز

لیوان هم زن شگفت انگیز 2

خریدلیوان هم زن شگفت انگیز,خرید اینترنتی لیوان هم زن شگفت انگیز

شعر در مورد پاییز

شعر درباره باران پاییز

رنگِ چشمان مادرم را به یاد ندارم
و نمی‌دانم که پدر
پیپ می‌کشید، یا سیگار؟
من در تابستان به دنیا آمدم
یا پاییز؟
در سال هزار و سیصد و پنجاه و چهار،
یا پنجاه و چهار هزار و سیصد و یک؟

شعر پاییز

به یاد تو هستم

کاش

خداحافظی نمی‌کردی و می‌رفتی

من عمری خداحافظی تو را

به یاد داشتم

پاییز پشت پنجره

استوار ایستاده است

مرا نظاره می‌کند

که چرا من

هنوز جهان را ترک نکرده‌ام

من که قلب فرسوده دارم

من که باید با قلب فرسوده

کم کم تو را فراموش کنم!

شعر پاییزی عاشقانه

تو پنجره‌ای رو به مدیترانه‌ای

و ترانه‌ای که هزار جایزه‌ی گِرَمی را درو خواهد کرد!

دیواری هستی میان من و مرگ

و گلی که پاییز از عطرش پا سست می‌کند…

شعر پاییز اخوان

به دنبال لبخند ناب تو هستم

چنین عمرم را می گذرانم.

مرا نه شکوِه است نه گلایه

قلبم اگر یاری کند

برگ های زرد پاییزی را شماره می کنم

که دارند از پاییز جدا می شوند و

به زمستان متصل می شوند

برای زیستن هنوز بهانه دارم

شعر پاییزه و پاییزه

زندگی را ورق بزن

هر فصلش را خوب بخوان

با بهار برقص

با تابستان بچرخ

در پاییزش عاشقانه قدم بزن

با زمستانش بنشین و

چایت را به سلامتی نفس کشیدنت بنوش…

زندگی را باید زندگی کرد، آنطور که دلت می گوید.

مبادا زندگی را دست نخورده برای مرگ بگذاری!

شعر پاییز آمد

اگر پاییز نبود

هیچ اتفاق شاعرانه ای نمی افتاد

نه موسیقی باد بود

نه سمفونی کلاغها

نه رقص برگ

و من

هیچ بهانه ای برای بوسیدن تو

در این شعر نداشتم

شعر در مورد پاییز

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.