هر لحظه ای که به تو نزدیک میشوم ، انگار از آنچه که ثانیه ای پیش بودم ، دل میکنم
من انگار با وجود تو ، به آینده ای امان نمیدهم
افکار من با تو ، فقط تو میشود ..
در رقص عاشقانه من و تو ، چیزی جز صدای خنده و گرمای دوست داشتن نیست
پیچش موهایت ، دلم را نوازش میکند
چشمهایت ، بی پروا مرا از بودن تا ابدیتت امید میدهند
شاید پاییز است و سرد ، اما آنقدر گرم هستیم که حتی خورشید هم بر ما غبطه میخورد
ولی ای کاش بمانیم .. تا ابد !
و این عاشقانه هایمان ، پایکوبی لحظه هایمان باشد
و اشکهایمان ، از شوق تولد رویایی ترین واقعیتمان باشد ..
آری ، کاش این رقص با تو ، ابدی باشد
آنقدر شاد باشیم که دنیا هم در شادیمان کم بیاورد
من تا ابد با تو ای مهربانم ، میرقصم
پاییزم گرم است از
رقص با تو !
هر لحظه ای که به تو نزدیک میشوم ، انگار از آنچه که ثانیه ای پیش بودم ، دل میکنم
من انگار با وجود تو ، به آینده ای امان نمیدهم
افکار من با تو ، فقط تو میشود ..
در رقص عاشقانه من و تو ، چیزی جز صدای خنده و گرمای دوست داشتن نیست
پیچش موهایت ، دلم را نوازش میکند
چشمهایت ، بی پروا مرا از بودن تا ابدیتت امید میدهند
شاید پاییز است و سرد ، اما آنقدر گرم هستیم که حتی خورشید هم بر ما غبطه میخورد
ولی ای کاش بمانیم .. تا ابد !
و این عاشقانه هایمان ، پایکوبی لحظه هایمان باشد
و اشکهایمان ، از شوق تولد رویایی ترین واقعیتمان باشد ..
آری ، کاش این رقص با تو ، ابدی باشد
آنقدر شاد باشیم که دنیا هم در شادیمان کم بیاورد
من تا ابد با تو ای مهربانم ، میرقصم
پاییزم گرم است از
رقص با تو !